واقعاً ملت عجیبی هستیم و کشور عجیبی داریم.
یک نمونه این عجیب بودن را همه تجربه کرده ایم: وقتی بنزین گران می شود، همه برای خرید ماشین هجوم می بریم و باعث گران شدن آن می شویم. اما وقتی کالایی ارزان می شود، خرید نمی کنیم شاید ارزان تر شود! که این دو مورد حداقل در کتب اقتصادی معتبر قابل توجیه نیست!
اما نمونه دیگر شگفت انگیز بودن مردم کشورم را در چند روز گذشته شاهد بودم: وقتی مردمی را دیدم که در برخی از میادین شهر راه را بسته بودند و مشغول شادمانی بودند. با کف و سوت و سردادن شعار.
مطمئن بودم که تعداد بسیار زیادی از این افراد که مشغول شادمانی هستند اصلا متن بیانیه لوزان را نخوانده اند. چرا که اگر چنین بود اگر عزای عمومی اعلام نمی کردند، لااقل شادمانی هم نمی کردند.
آخر مگر عقب نشینی بسیار زیاد ایران از مواضع 12 سال گذشته خود، (حتی اگر بالاجبار و برای رفع برخی از مشکلات کشور باید صورت می گرفت)، شادمانی و پایکوبی دارد؟!
چند نمونه از دستاورد تیم قوی مذاکره کننده کشورمان به شرح ذیل می باشد. اگر شما هم جزء شادی کنندگان این روزها هستید لطفا این چند خط را از دست ندهید:
- تأکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتریفیوژ برای غنیسازی به کار گرفته شود اما، آقایان موافقت کردهاند که در این مرکز حداقل برای 15 سال نهفقط غنیسازی اورانیوم صورت نپذیرد بلکه هیچگونه فعالیت تحقیق و توسعهای که مرتبط با غنیسازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود و معلوم نیست جناب رئیسجمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی خود از حفظ تحقیق و توسعه در فعالیت هستهای کشورمان به مردم خبر میدهد؟!
- در توافقنامه لوزان تعهد کردهاند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شدهاند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدلهای 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هستهای کشورمان است استفادهای نشود! آیا میتوان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
- ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم
غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش
دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج
کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات
شبانهروزی و ایثار و شهادت دانشمندان هستهای است، درخور تقدیر است یا...؟!
- فقط نیمنگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان میدهد امتیازاتی که ایران
سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازهگیری است اما، آنچه حریف بر
عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونهای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.
- قرار بود و مسئولان هستهای بارها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو
همه تحریمها نمیپذیریم. ولی در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعلیق در میان است و نه لغو، ثانیا؛ فقط بخشی از
تحریمها تعلیق میشود، ثالثا؛ همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله
صورت پذیرد و رابعا که از همه بااهمیتتر است این که تعلیق بخشی از تحریمها به
گزارش آژانس و راستیآزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی
است که؛
الف: آژانس طی 12 سال گذشته علیرغم همه بازرسیها و اطمینان از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است.
ب: از متن توافق برمیآید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسیها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت میپذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیتهای نظامی ایران، هیچ نمونهای که احتمال - دقتکنید فقط احتمال- بهرهگیری از آن در سلاح هستهای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشکهای ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشکهای بالستیک دست بکشیم و موشکهای تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریمها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشکهای بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی میکند! تحریمهای تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را دادهایم و تحریمها نیز به جای خود باقی ماندهاند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!