جرقه

وبلاگ شخصی عبدالرضا محمدبیگی

جرقه

وبلاگ شخصی عبدالرضا محمدبیگی

کاش امام زمان (عج) کمی فحش هم بلد باشد!

 

کاش امام زمان کمی هم فحش بلد باشد

"کاش امام زمان (عج) کمی فحش هم بلد باشد!"

وحشت میکنم از فکر کردن به این جمله هاشمی رفسنجانی که در یکی از مصاحبه هایش حدودا سال 76 به خبرنگاری گفت: ما فکر میکنیم امام زمان(عج) هم که بیاید همین کاری را میکند که ما تابحال کرده ایم!....

تصور اینکه شاهد ظهور امام زمانی باشیم که میخواهد همان کارهایی را انجام دهد و همان حرفهایی را بزند که حضرات انجام داده اند و گفته اند، حداقل برای من که بسیار ناامید کننده است.

بعضی وقتها که پای صحبتهای آقایان می نشینم و بعد از گوش کردن به حدود دو ساعت سخنرانی کسل کننده، احساس میکنم چیزی به من اضافه نشده است، بیاد این جمله حاج آقا می افتم و میگویم یعنی امام زمان(عج) هم بعد از ظهور قرار است همین سخنرانیهای تکراری بدون خروجی را داشته باشد؟! 

آنوقت است که آرزو میکنم ای کاش امام وعده داده شده کمی متفاوت باشد...، اینقدر اهل کلی گویی و در لفافه حرف زدن نباشد.... کمی هم رک و بدون پرده با مردم سخن بگوید..... کمی هم بد و بی راه به خطاکاران بگوید.... اصلا آرزو دارم امام زمان کمی هم فحش بلد باشد .... فحشهای آبداری که دل مظلومین جامعه را خنک کند! 

آرزو دارم کاش مهدی موعود در اولین اقدام خود بعد از ظهور، مسئولین را جمع کند و بجای سخنرانی های بی رنگ و بویی که مقامات نظام در این سالها به خورد ملت دادند چنین سخنرانی کند:

 

"بسم الله الرحمن الرحیم

من مهدی موعود ، در اولین گام جهت اصلاح امت جدم، شما به اصطلاح مسئولین جمهوری اسلامی را دعوت کرده ام تا حجت را بر شما تمام کنم. نه با کسی تعارف دارم و نه حوصله حرف های مفت بی خاصیت را دارم. لذا سریع یکسری نکات را به شما گوشزد میکنم. 

از اقتصاد شروع میکنم. 

من نمی دانم کدام پدر سوخته ای گفته که مردم هم مالیات بدهند، هم عوارض، هم آبونمان و هم خمس و زکات، و آخرش زندگیشان این باشد که هست! آیا دین جد من چنین خواسته؟ از چند جا از مردم میگیرید؟ چقدر صدقاتشان را به باد دادید. این را بدانید که صدقه و احسان برای اموری مثل مدرسه سازی و کتابخوانی سگش شرف دارد به هزینه کردن برای تزئینات مساجد و امام زاده ها؟

از امروز همه باید فقط یک مالیات به دولت بدهند و از پرداخت چندین مالیات و عوارض و خمس و زکات معاف خواهند بود.

خاک بر سر بی شرفتان که اجازه می دهید ساده ترین کالاها مثل عروسک و سرسره کودکان تا نخ و سوزن را وارد کشور کنند و تازه به وارد کنندگان این آشغلها تسهیلات و اعتبار میدهید اما همیشه در دادن تسهیلات به تولیدکنندگان جزء داخلی، یا منابع ندارید و یا صرفا به سودآوری می اندیشید.

مگر علی(ع) نگفته در حکومت اسلامی زندگی مسؤولین باید در حد ضعیفترین آنها باشد!؟

پس شما دیوث ها در خانه های میلیاردی شمال تهران چه غلطی می کنید؟!

حرام لقمه های پلید! از جیب چه کسی این ضیافتهای پر هزینه را بپا می دارید و حق ملت بخت برگشته را به اسم شام و ناهار کاری! در شکمهای پرنشدنی خود می ریزید؟

ای کفتارها! آیا نمی توانید با مترو و اتوبوس و تاکسی به سر کار خود حاضر شوید که هر روز باید راننده مخصوص سازمانتان شما را ببرد و بیاورد؟ تازه برای اعضای خانوادتان هم راننده ا ی از اداره تان اختصاص میدهید؟ شما غلط می کنید ماشین اداره را سرویس مدرسه بچه تان کرده اید.

روی سخن بعدی ام با نمایندگان مجلس است. شما پفیوزهایی که حداقل حقوق را 800 هزار تومان تعیین میکنید و حقوق 80 میلیونی مدیران را هم قانونی می دانید؟!

پس نواب و فقهایی که خود را جانشینان من معرفی می کنند کجا هستند که با شنیدن این بی عدالتیها هیچ صدایی از آنها بلند نشده است؟

از این به بعد حقوق نمایندگان مردم در مجلس باید مطابق حداقل دستمزد کارگرانی باشد که خودشان در مجلس تصویب می کنند. به این نمایندگان از خدابیخبر که قانون پرداخت حقوق مادام العمر مسئولان را برای توشیح به بنده داده اند، عرض میکنم که بیلاخ! به این خیال خوش باشید. در حکومت من از این مفت خوریها خبری نیست.

شما ای نماینده های مغز فندقی! مگر همه از تعطیلات زیاد در این مملکت به ستوه نیامده اند که شما یک روز دیگر را به بهانه تاج گذاری من تعطیل می کنید. ابله ها! مگر دوران امامت من دوران بخور و بخواب و استراحت است که آغازش را تعطیل می کنید؟ 

و شما ای به اصطلاح مجتهدین خرفت! شما خود را نماینده من به مردم معرفی کرده اید، ولی با این قیافه و این سبیل تراشیده و این ریش نامرتب یک متری آبروی مرا برده اید. مگر پیامبرمان نگفته ریش بیش از یک مشت در آتش است؟ پس این دمب خر چیست که بر صورت کریه خود درست کرده اید؟

و شما اهالی سینما و فرهنگ! من گوش شما چلغوزها را هم خواهم پیچاند. فارسی وان راه انداخته اید توی سینما؟ بجز سوژه های خیانت زن به مرد و مرد به زن موضوع آموزنده دیگری برای تولید ندارید؟!

شما که ادعای شعور و فرهنگتان کون خر را پاره میکند! چرا در تمام فیلمهای سینمایی دو زاری بی خاصیتتان یک فیلم تولید نکرده اید که در آن شخصیت مثبت یا منفی فیلم در حال سیگار کشیدن نباشد؟ راستش را بگوئید از کدام شرکت دخانی تغذیه می شوید؟

ای خائنین کوته فکر! چرا در صدا و سیمای ملی تا صدها میلیون تومان دریافت نکنید از تولیدات داخلی نامی نمیبرید ولی 24 ساعته و به صورت رایگان در حال پخش اخبار برندهای بزرگی مثل سامسونگ و الجی هستید؟ پفیوزهای راحت طلب! به چه حقی دو سال از زندگی جوانان را تقریبا رایگان در اختیار می گیرید و تازه این امر را خدمت مقدس نامیده اید؟ کجای آن مقدس است وقتی دو سال از بهترین ایام یک انسان را به کم ارزش ترین امور اختصاص بدهیم و بعد از دو سال جوان در اوج نیاز و شهوت و بیچارگی را به حال خود به میان جامعه می فرستیم.

برای تشویق مردم به ازدواج و فرزندآوری از خودتان طرح های احمقانه ای صادر می کنید که مثلا با هر فرزند ، سه ماه از خدمت مقدس سربازی کم می کنیم! این طرح ها آدم را یاد داستان مردمی می اندازد که پادشاهشان آنها را به صف کرد تا یک به یک ترتیبشان را بدهد و خواسته آنها فقط این بود که لطفا کاری کنید کمتر در صف معطل شویم!

باز برای تشویق جوانان به ازدواج یا شاید هم فقط برای ایجاد رونق در بازار، پرداخت وامهای 80 میلیونی و 160 میلیونی را با سودهای دو رقمی تصویب می کنید. پس فرق شما با نزول خورهای یهودی چیست؟ حق جوانان فقیر این مملکت ثروتمند این است که 160 میلیون بلا عوض بگیرند. نه اینکه 160 میلیون به آنها بدهید و بیش از 300 میلیون تومان از آنها اصل و فرع بگیرید!

و اما شما شهرداران بوزینه چگونه به خودتان جرات میدهید جلوی کارگاه کوچک تولیدی تازه راه اندازی شده جوانان این مملکت بلوک سیمانی بگذارید فقط بجرم پرداخت نکردن عوارض. تولیدکنندگان خرده پای کشورتان را به خاک سیاه می نشانید و در عوض در و دیوار شهر را پر میکنید از بنرهای اقتصاد مقاومتی!

وطن فروشان الدنگ! مگر در ایران تولیدات یخچال و لباسشویی نداریم که در سال اقتصاد مقاومتی در و دیوار شهر را پر کرده اید از تبلیغ تولیدات آمریکایی و اروپایی مثل بوش و ...؟

بجای حل مشکلات مردم قانون های کودکانه ای تصویب می کنید که ساعت 9 شب که بیشترین حضور مردم در معابر و پارکهاست درب دستشویی های عمومی بسته شود یا در بافتهای فرسوده که تنگترین خیابانها را و بیشترین مشکلات ترافیکی و فرهنگی را دارد مجوز ساخت آپارتمان بدون پارکینگ می دهید! ...

از ورزش بگویم!... به وزیر کون گشاد ورزش هشدار میدهم جمع کنید این بساط ناعادلانه را در ورزش. کمی به رشته های مختلف ورزشی غیرفوتبال هم بها بدهید. جلوی این بی فرهنگیها در مطبوعات ورزشی را بگیرید. اگر همت خود ورزشکاران این کشور نبود که شما تاحالا هیچ گوهی نخورده بودید؟

به مسئولین سیب زمینی پشندی و بی خاصیت کشاورزی هم امر میکنم. در این چند ده سال که آنقدر عرضه نداشته اید که یک آمار جامع از کشاورزان و زمینهای زراعی و نیاز کشور جمع و جور کنید. شما ابله ها کشاورزی این کشور را نابود کردید. هنوز که هنوز است یکسال مشکل پیاز دارید و سال بعد مشکل سیب زمینی. حفر روزافزون چاههای عمیق مملکت را به نابودی کشانده، پس شما چه غلطی می کنید؟

لاشخورهای مادر قحبه ای که درختان و فضای سبز این کشور را به آتش می کشند تا برای خود کاخ و ویلا بنا کنند را بگیرید و همان تنه های نیمه سوخته را در ما تحتشان فرو کنید تا دیگر هوس خیانت به میلیاردها جاندار این کره خاکی به سرشان نزند.....

فعلا همین قدر کافی است. بجنبید که وقت نداریم. جلسه بعد یکی یکی بیرون می آورمتان و در مورد کارهایی که برای اصلاح امور مملکت کرده اید سوال می پرسم. اگر مردم قانع نشدند من میدانم و شما. 

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته"

از دست این آقای زیر آب زن!

زیر آب زنی در سازمان

ساعت هفت و نیم صبحه، مشغول انجام کارهای روزمره هستم که یکی از کارشناسای سازمان وارد اتاق میشه. از الآن پیش بینی میکنم که امروز یه روز خاصه. چون این آقای کارشناس شخصیت خاصی داره. برخلاف سمت و قد و هیکل بزرگش یه عادت کودکانه داره و اون اینه که اگه سریع به خواستش نرسه، فی الفور گله و شکایت پیش مدیرای چند رده بالاتر میبره و خلاصه از کاه، برات کوه میسازه...

 آقای کارشناس در مقابلم می ایسته و میگه ساعت 8 صبح باید به جلسه ای برسم برای همین، همین حالا یه آژانس میخوام. 

میگم: آژانس ها در اختیار همکار دیگمه که تا 5 دقیقه دیگه میرسه. آقای کارشناس میگه: من دیرم میشه، همین الان هماهنگ کن یه ماشین بیاد.

موبایل همکاری که مسئول خودروهاست رو میگیرم، میگم: مشتری داری، کی میای؟

میگه:دو سه دقیقه دیگه میرسم و گوشی رو قطع میکنه.

رو به آقای کارشناس میکنم و میگم: راننده ها در اختیار من نیست. صبر کن سه چهار دقیقه دیگه مسئولش می رسه. 

با حالت طلبکارانه ای از اتاق ما خارج میشه و به سمت اتاق معاونت میره.

بعد از یک دقیقه برمیگرده و میگه: آقای معاون گفتن یه ماشین بدین.....

کمی مکث میکنه و با لحن تهدید آمیزی ادامه میده: میخوای خودش بیاد بهت دستور بده؟

میگم: استاد! ممکنه اون همکارم که مسئول خودروهاست، ماشینها رو برای پروژه ای رزرو نگه داشته باشه. من نمیتونم بدون هماهنگی اون ماشینی رو خرج کنم. اگه مدیر سازمان هم بیاد من همین رو بهش میگم.

دوباره سریع از اتاق میره بیرون و به اتاق معاونت وارد میشه. تلفن اتاقمون زنگ می خوره. حدسم درسته، آقای معاونت هستند.

گوشی رو بر میدارم و قبل از اونکه ایشون حرفی بزنن خودم میگم: آقا من بهشون گفتم دو سه دقیقه صبر کنین، عوض صبر کردن پریدن تو اتاق شما. واقعا این رفتار هم برای ایشون و هم برای همه ما زشته!

آقای معاون میگن: حالا اشکال نداره، یه ماشین به ایشون بدین. 

میگم چشم، ولی هنوز گوشی رو سر جاش نگذاشتم که همکارم میرسه و یه ماشین به آقای کارشناس میده...

 همه این اتفاقات در عرض 6 دقیقه اتفاق افتاده! حالا ساعت هفت و سی و شش دقیقه است.

.....

بعد از ظهر همان روزه. تلفن زنگ میزنه و معاونت دیگه سازمان ماجرای صبح رو از مسئول مستقیمم پیگیری میکنه...

 ظاهرا آقای کارشناس علاقمند هستند موضوع را در تمام سطوح پیگیری نمایند!

 

با توجه به شناختی که از روحیات ایشون دارم اصلا ناراحت نیستم. چون معتقدم این رفتار، گونه ای بیماری در سازمان ما و البته در کل کشور ماست و لذا نباید از دست یک بیمار دلگیر بود.

اما حیفم میاد سکوت کنم. به اتاق کارشناس محترم میرم و در حالی که مثل همیشه با لبخند باهاش صحبت میکنم بهش میگم: اومدم بهت بگم من اصلا از دستت ناراحت نیستم. فقط دلم برات میسوزه! اگه وقتی دبستان میرفتی، اون موقع که همکلاسیات دست به مدادت میزدن و تو فوری پیش مدیر میپریدی و گریه میکردی، مدیر مدرسه گوشت رو میپیچوند و بهت میگفت که زیر آب زدن و خبرچینی چه کار زشتیه، الآن تو اینجوری بار نمیومدی....

........ 

یک تجربه شخصی:

بعد از 15 سال کار در سیستم اداری، به این نتیجه رسیدم که زیرآب زنها به 4 دلیل ممکن است زیرآب همکارشون رو بزنن.

دسته اول برای خود شیرین کردن و پوشش کاستی های خود یا برای اثبات خود زیرآب زنی می کنند و دسته دوم برای تخریب نفر مقابل که خصومتی با او دارند. 

دسته ای از زیرآب زنهای بچه مثبت هم هستند که برای اصلاح امور سازمان خود، چند نفر رو به نابودی میکشند و دسته چهارم که البته این دوست کارشناسمون از این دسته به شمار می ره بدون داشتن هیچ کدام از سه انگیزه ی گفته شده فقط بصورت عادت این کار رو میکنن و احتمالا از اینکار بگونه ای لذت میبرند .

 

از این دسته افراد اصلا ناراحت نشوید. اینها بیمارند! 

لطفا به کار خود ادامه دهید.

نوشته: عبدالرضا محمدبیگی 

کاخی برای امام کوخ نشینان!

حرم امام

"قربونت برم آقا! چه عظمتی داره بارگاهت، چقدر زیبا و با شکوهه! نور به قبرت بباره امام!.. واقعا حق معمار انقلاب ایران همینه. ایشان ولی نعمت همه مردم هستند و گردن همه مردم حق دارن. اصلا وظیفه مردمه که هزینه این گنبد و بارگاه رو بدن....."
شما فکر میکنید چند درصد مردم با دیدن گنبد و حرم امام خمینی این جملات را بر زبان خواهند راند؟ گنبدی که 26 سال است که داربست های اطرف آن به پایین نیامده و هر روز به شکلی و با هزینه های هنگفت بازسازی می شود.
در خوش بینانه ترین حالت پیشنهاد دهندگان و سازندگان این مرقد و گنبد انتظار شنیدن الفاظ فوق را از زائران و دوستداران امام را داشته اند. اما در عمل چه اتفاقی افتاده؟ چند درصد مردم از این هزینه ها راضی اند؟ چند درصد مردم با دیدن تجملات موجود در مرقد امام، هزینه های سرسام آور و معماری خسروانی مرقد مطهر ابراز رضایت می کنند و آنها را نشانه عظمت و افتخار ایران و اسلام می دانند؟
انتشار تصاویر مقبره های ساده تمام رهبران مذهبی جهان، در کنار مرقد آنچنانی امام راحل، چه چیز را در ذهن جوانان این کشور متبلور می سازد جز ریا و اصراف و تضاد بین حرف و عمل مسؤولین کشور و انقلاب؟!
آیا سزاوار است که مدرسه ها و سایر مراکز فرهنگی با کمبود بوجه مواجه شده و یا بدلیل عدم پرداخت اجاره بها و ... تعطیل گردند در حالی که دهها میلیارد تومان فقط صرف زیبا سازی اطراف حرم بنیانگزار انقلاب مستضعفین جهان بشود؟
هرچند که همیشه گفته اند جلوی ضرر را از هر وقت بگیرید منفعت است، اما بعید میدانم حتی با جلوگیری از توسعه مرقد امام، آثار سوء و مخرب هزینه های انجام شده تا کنون از بین برود. بلکه تنها راه بازگرداندن اعتماد به افکار عمومی مردم ، تخریب این مسجد ضرار و جلوگیری از تکرار ساخت چنین مقبره هایی برای هر کس در هر مقامی می باشد. مقبره امام مستضعفین و مراد و راهنمای کوخ نشینان جهان را ساده تر باید دید. این حق من و همه مریدان این رهبر عظیم الشأن است.