جرقه

وبلاگ شخصی عبدالرضا محمدبیگی

جرقه

وبلاگ شخصی عبدالرضا محمدبیگی

فازت چیه دختر؟!


مثل بعضی دخترای دیگه، یه مانتوی جلو باز پوشیده بود که باعث می شد کل اندامش از زیر شلوار و پیراهن نازکش پیدا باشه. برجستگی های بدنش بدون وجود مانتو، چندین برابر بیشتر نظر هر بیننده ای رو به خودش جلب می کرد. نمی دونم چرا اخیرا خانوما علاقه پیدا کردن در نمایش قسمتهای سکسی بدنشون توی خیابون با هم رقابت کنن!؟ شاید اینها مجرد هستن و میخوان به ملت بگن بابا ما هم این چیزا رو داریم. شاید دارن بازاریابی می کنن! ..... ولی نه ! بعضی هاشون در همون حالی که جلوی مانتو رو بازگذاشتن و در حال نمایش کالای چندصد گرمی خود هستند، با نامزد و شوهر و دوست پسراشون، شونه به شونه راه میرن. حالا بیا و فاز این مردها رو کشف کن که همراه این خانوما هستن! مثلا میخوان بگن ما خیلی روشنفکریم. یا شاید میخوان به ملت بگن، ببینین! مال زن من خوشگلتره!؟ شاید هم میخوان به زنهاشون گیر ندن تا زنهاشونم به اونها گیر ندن. ما که نفهمیدیم!......
خب کجا بودیم؟....
 آهان جلوی یکی از این خانومای مانتو باز. جلوتر رفتم و بهش گفتم: خانوم ببخشید من نگام به اونجای شما می افته بی اختیار لذت می برم. خواستم ازتون اجازه بگیرم یه خورده دیگه نگاه کنم...
یهویی کیفش رو از زیر بغلش بیرون کشید در حالی که مثل دیوونه ها به سر و کول من می کوبید جیغ و داد راه انداخت که خفه شو کثافت بیشعور دهاتی عقب افتاده. خاک تو اون سرت کنن. برو مال آبجی خاک تو سر خودت رو ببین....
همین طور که داشتم خودم رو از دست ضربات خانم نجات می دادم گفتم : خانم چرا اینجوری می کنین. بابا! همه ی ملت داشتن شما رو دید میزدن. من فقط خواستم ازتون اجازه گرفته باشم...

خلاصه اون روز بخیر گذشت. ولی من که هنوز نفهمیدم واقعا فاز این قبیل زنها و اون مردایی که همراه این زنهای مانتو جلوباز هستند چیه؟ شما میدونین؟

عبدالرضا محمدبیگی

تو پول بده تا کار من راه بیفته!

تو پول بده تا کار من راه بیفته!

هر روز سر و کله یک کارت هوشمند پیدا می شود. یک روز باید برای تعویض گواهینامه اقدام کنیم، روز دیگر برای تعویضکارت پایان خدمت، و یک روز هم برای کارت ملی. شناسنامه ها هم که باید تعویض شود. اخیرا هم که شایعه تعویضکارت خودرو به گوش می رسد. 

در این مورد چند سوال مطرح می شود: 

1- اگر تعویض این کارتها اجباری و به تشخیص سازمانهای زیر مجموعه دولت انجام می شود، چرا باید هزینه های چند ده هزارتومانی آن را مردم بپردازند؟ مگر پرداخت مالیات و عوارض برای انجام همین خدمات اجتماعی نیست؟ 

2- اگر دولت تصمیم میگیرد که برای کنترل بیشتر امور، این کارتها هوشمند شوند، چرا مردم باید ساعتها از وقتشان را در صف های طولانی تلف کنند؟ 

3- اگر معنای کارت هوشمند امکان استفاده چند منظوره از آنهاست پس چرا برای هر قسمت یک کارت هوشمند صادر می شود؟ مگر نمی شود در یک کارت هوشمند اطلاعات کارت ملی و پایان خدمت و گواهینامه را با هم گنجاند؟

*

این روزها بانک تجارت در حال تعویض عابر بانک های خود است و با توجه به اینکه این تصمیم از طرف بانک مرکزی بوده، برای تعویض کارتها از مردم هیچ وجهی دریافت نمی کند. 

چه خوب بود که بقیه ارگانها هم این را یاد بگیرند و وقتی تصمیم به انجام کاری می گیرند، هزینه تصمیم خود را از جیب و از وقت مردم پرداخت نمی کردند.

مردم هم باید یاد بگیرند که در این موارد ساکت ننشینند. چرا باید سازمانی دهها هزار تومان از ما بگیرد و کارتی تحویلمان بدهد که ارائه آن وظیفه ذاتی خود آن سازمان است!


عبدالرضا محمدبیگی

کاخی برای امام کوخ نشینان!

حرم امام

"قربونت برم آقا! چه عظمتی داره بارگاهت، چقدر زیبا و با شکوهه! نور به قبرت بباره امام!.. واقعا حق معمار انقلاب ایران همینه. ایشان ولی نعمت همه مردم هستند و گردن همه مردم حق دارن. اصلا وظیفه مردمه که هزینه این گنبد و بارگاه رو بدن....."
شما فکر میکنید چند درصد مردم با دیدن گنبد و حرم امام خمینی این جملات را بر زبان خواهند راند؟ گنبدی که 26 سال است که داربست های اطرف آن به پایین نیامده و هر روز به شکلی و با هزینه های هنگفت بازسازی می شود.
در خوش بینانه ترین حالت پیشنهاد دهندگان و سازندگان این مرقد و گنبد انتظار شنیدن الفاظ فوق را از زائران و دوستداران امام را داشته اند. اما در عمل چه اتفاقی افتاده؟ چند درصد مردم از این هزینه ها راضی اند؟ چند درصد مردم با دیدن تجملات موجود در مرقد امام، هزینه های سرسام آور و معماری خسروانی مرقد مطهر ابراز رضایت می کنند و آنها را نشانه عظمت و افتخار ایران و اسلام می دانند؟
انتشار تصاویر مقبره های ساده تمام رهبران مذهبی جهان، در کنار مرقد آنچنانی امام راحل، چه چیز را در ذهن جوانان این کشور متبلور می سازد جز ریا و اصراف و تضاد بین حرف و عمل مسؤولین کشور و انقلاب؟!
آیا سزاوار است که مدرسه ها و سایر مراکز فرهنگی با کمبود بوجه مواجه شده و یا بدلیل عدم پرداخت اجاره بها و ... تعطیل گردند در حالی که دهها میلیارد تومان فقط صرف زیبا سازی اطراف حرم بنیانگزار انقلاب مستضعفین جهان بشود؟
هرچند که همیشه گفته اند جلوی ضرر را از هر وقت بگیرید منفعت است، اما بعید میدانم حتی با جلوگیری از توسعه مرقد امام، آثار سوء و مخرب هزینه های انجام شده تا کنون از بین برود. بلکه تنها راه بازگرداندن اعتماد به افکار عمومی مردم ، تخریب این مسجد ضرار و جلوگیری از تکرار ساخت چنین مقبره هایی برای هر کس در هر مقامی می باشد. مقبره امام مستضعفین و مراد و راهنمای کوخ نشینان جهان را ساده تر باید دید. این حق من و همه مریدان این رهبر عظیم الشأن است.

عاشقان کوروش!

 

بدون شک کوروش کبیر از خاصان زمین بوده و ویژگی های منحصر به فرد ایشان قابل انکار نیست. اما دوست داران کوروش نیز ویژگیهای جالبی دارند و باصطلاح تناقضات و پارادکسهای جالبی را میتوان در رفتار این افراد مشاهده کرد:
1- افتخار تمامی دوستداران کوروش، یک لوح بجامانده از زمان ایشان است که یکسری فرامین بر آن حک شده است که مهمترین آنها برابری انسانها و آزادی عقیده است.
اما کوروش دوستان معمولا کمترین بهایی به این امر نداده و غالبا طرفداران ادیان الهی را به سخره میگیرند و با نیش و کنایه سعی در عقب افتاده نشان دادن پیروان ادیان دارند.
2- یکی از دلایل عقب افتاده بودن مسلمانان را پیروی از دستورات 1400 سال پیش می دانند، در حالی که پیامبر اسلام بیش از هزار سال بعد از کوروش بوده و طبعا شناختش نسبت به نیازهای بشر امروزی هزار سال به روز تر بوده است.
3- غالبا این افراد نژاد ایرانیان را برتر از هر نژاد دیگری خصوصا اعراب می دانند، در صورتی که اولا این حرفها مخالف منشور کوروش مبنی بر احترام به همه اقوام است و ثانیا ایران 2500 سال پیش بسیار وسیعتر از این و شامل بسیاری از کشورهای عرب امروز نیز بوده است.
4- یکی از مسائلی که سعی در تلقین به جامعه هستند این است که ایرانیان همیشه خداپرست بوده اند و نیازی به دین اسلام نداشته اند. در صورتی که اولا اگر قدری تاریخ بخوانیم متوجه می شویم که اتفاقا ظلم پادشاهان ایران و فساد روحانیون ذرتشتی و انحرافاتی که در این دین وجود داشته مردم ایران را تشنه دین جدید و بدون تحریف اسلام کرده بود. ایرانیان با شنیدن روش زندگی حاکمان اسلامی قبل از بنی امیه، عاشق سلوک و حکومت داری مسلمین بوده اند. (نارضایتیها عمدتا از زمان ظلمهای برخی از حاکمان بنی امیه شروع شده است)
ثانیا این افراد قسمتهایی از تاریخ را که ایرانیان به انحراف کشیده شده و پیرو ادیانی مانند دین مانی و مزدک شدند و به قدری به فضاحت افتادند که حتی زنان خود را در اختیار یکدیگر قرار میدادند و فساد در این سرزمین بیداد میکرده را نادیده میگیرند. و معلوم نیست اگر اسلام ظهور نمی کرد این فساد تا کجا قرار بود گسترش یابد.
ثالثا این افراد در حالی ادعای خداپرستی ایرانیان و قدمت و کیفیت دین ذرتشت را دارند که اکثر آنها از دین ذرتشت تنها یک جمله  پندار و گفتار و کردار نیک را شنیده اند و اصولا هیچ اطلاع دیگری از این دین تحریف شده ندارند.
5- ویژگی دیگر این افراد این است که برخلاف ادعاهایشان مبنی بر عشق کشور و میهن پرستی،  آنجا که پای عمل به میان می آید و تهدیدی متوجه کشور می شود، کمتر دیده و شنیده می شوند، کما اینکه در جنگ تحمیلی و دفاع از کشور در مقابل دشمن، بیشترین شرکت کنندگان در جبهه و بیشترین شهدا، مذهبیونی بودند که اصلا میانه ای با کوروش و سایر پادشاهان ایران نداشتند.
به نظر می رسد شبکه های ماهواره ای و مجازی موفق شده اند از برخی از جوانهای این سرزمین یکسری انسان بی دین و بی هویت بسازند. انسانهایی که گاهی از هر دینی فراری اند، گاهی نخواسته دین مسیحیت را و گاهی دین ذرتشت را برتر از اسلام می دانند، و این در صورتی است که حتی یک صفحه مطالعه درباره هیچ دینی نداشته اند. افرادی که شعار میهن دوستی سر می دهند، اما تنها شناختشان از وطن، صرفا  چند نام مانند کوروش و جمشید است. افرادی که به یک جمله در تلگرام بسرعت اعتقاد و ایمان پیدا می کنند، اما هزاران جلد کتاب و تحقیق دانشمندان را بی ارزش می دانند.
البته این یک رسم دیرینه است که خداوند در زمان آسایش فراموش می شود. شاید روزی، زمانی، همین افراد خدا و دین او را جستجو کنند، زمانی که نعمت های مادی و معنوی از زندگی آنها  رخت بربندد، قطعا خدا را یاد خواهند کرد، ولی آیا ارزش ایمان در زمان فقر و بیماری با زمان تندرستی و ثروت و یا ایمان در زمان جوانی با زمان کهنسالی یکسان است؟